چیزهای خوب

چیزی می نویسم که ارزش داشته باشد

چیزهای خوب

چیزی می نویسم که ارزش داشته باشد

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱ مرداد ۹۵، ۲۱:۲۵ - خانوم کلیستو
    درسته....
  • ۲۹ تیر ۹۵، ۱۹:۱۲ - سروش فتحی
    +
  • ۲۹ تیر ۹۵، ۱۸:۰۶ - علی رحمانی پور
    ممنون

جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۹ ق.ظ

۱

شعر 3

جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۹ ق.ظ
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

به قصد جان من زار ناتوان انداخت

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود

زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد

فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت

شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن

که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت

به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم

چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت

بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد

صبا حکایت زلف تو در میان انداخت

ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم

سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش

هوای مغبچگانم در این و آن انداخت

کنون به آب می لعل خرقه می‌شویم

نصیبه ازل از خود نمی‌توان انداخت

مگر گشایش حافظ در این خرابی بود

که بخشش ازلش در می مغان انداخت

جهان به کام من اکنون شود که دور زمان

مرا به بندگی خواجه جهان انداخت



خواجه حافظ شیرازی
موافقین ۲ مخالفین ۱ ۹۵/۰۴/۲۵
*A*

نظرات  (۱)

۲۵ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۰ علی رحمانی پور
سپاس

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.